ایران و ایرانی

ایران و ایرانی

ایران و ایرانی

ایران و ایرانی

گونه های جانوری




گونه جانوری

ایران به دلیل تنوع جغرافیایی و وجود جنگل ها، بیابان ها، کوهستان ها، دریاها و دریاچه ها و رودخانه های متعدد ، زیستگاه گونه های متنوع جانوری است و شاید به جرات بتوان گفت که با داشتن حدود ۱هزار و ۱۳۰ گونه جانوری، رتبه نخست را در جهان به خود اختصاص داده است و در این بین گونه های کمیابی همچون: سیاه گوش،ببر مازندران، آهوی ایرانی، یوز ایرانی، مرال وجود دارند که ویژه سرزمین ایران است.

ایران علاوه بر داشتن پستاندار، از تنوع آبزیان، پرندگان و خزندگان برخوردار است . چهار فصلی بودن آب و هوای ایران، باعث شده، این سرزمین نه تنها خاستگاه پرندگان بومی باشد بلکه خاستگاه اصلی پرندگان مهاجر از نواحی شمالی آسیا یعنی روسیه و سیبری باشد. وجود دو دریای آزادگرم در جنوب و دریاچه خزر در شمال، موجب تنوع آبزیان گردیده است. در خصوص خزندگان نیز وجود سیمای متنوع طبیعت ایران، این سرزمین را به محل زیست خزندگان و دوزیستان متعددی تبدیل کرده است.

به هر حال باید گفت ایران گنجینه ای کمیابی از پناهگاه حیات وحش و محیط زیست گونه های متنوع و در برخی موارد گونه های نادری از آبزیان، پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزیستان است.


 


آبزیان

آبزیان، به جانورانی اطلاق می شوند که زندگیشان وابسته به آب بوده و ساکن اقیانوس ها، دریاها و رودخانه ها و غیره می باشند و قادر به زندگی در خشکی نیستند. همچنین آبزیان از نظر نوع زیست؛ به دو صورت ماهیان سردآبی و ماهیان گرم آبی وجود دارند که براساس مشخصات فیزیولوژیکی خود در اقیانوس ها، دریاها، خلیج ها، رودخانه ها، تالاب ها پراکنده اند.

 


 


 


پرندگان

پرندگان گروه متنوع و عظیمی از مهره داران هستند که بر روی دو پا راه می روند و بدنشان پوشیده از پر و دارای بال هستند. همچنین به جز تعداد اندکی از پرندگان مثل پنگوئن ها و شترمرغ ها، بیشتر پرندگان توانایی پرواز دارند و از نظر اندازه نیز، می توان مرغ پر زنبوری با اندازه ۵ سانتی متر را به عنوان کوچک ترین گونه پرندگان و شترمرغ با بزرگی ۲ متر و ۷۵ سانتی متر را به عنوان بزرگترین و نیز سریع ترین دونده دوپا در جهان نام برد


 


 


 


پستانداران 

پستاندارن گروه دیگری از مهره داران خونگرمی هستند که در آب، خشکی و هوا یافت می شوند. انسان ها، گوزن ها، گربه سانان، وال ها، جوندگان، خفاش ها و انواع زنده دیگر، در دسته پستانداران قرار دارند. پوشش بدنی این جانواران کم و بیش از مو یا خز پوشیده شده است و دارای وجوه مشترکی هستند، تمامی این جانوران بچه های خود را در ابتدای تولد از شیر خود تغذیه می کنند. البته برخی از این جانوران از نظر نوع تغذیه با یکدیگر متفاوتند، به طوری که تعدادی از آن ها گیاهخوار، برخی گوشتخوار، بعضی ها حشره خوار و تعدادی نیز گیاه خوار- گوشتخوارند. 

 


 



 خزندگان

خزندگان به آن دسته از جانوران فلس داری گفته می شوند که خونسرد و تخمگذارند. تعداد بیشتری از این جانوران در خشکی زندگی می کنند ولی تعدادی کمی از آن ها نیز همچون سوسمارها و لاک پشت ها هستند که قادرند مدتی را در آب زندگی کنند که البته به این گونه خزندگان، دوزیستان گفته می شود. اکثر خزندگان گوشتخوارند و بعضی از آن ها نیز مجهز به سم خطرناک و کشنده هستند. اما با این حال، وجود خزندگان در بیشتر موارد برای حفظ حیات سایر موجودات زنده و حتی انسان ها حائز اهمیت است. چرا که این جانوران نقش بسیار مهمی در کنترل حشرات مضر و ناقل بیماری چون پشه مالاریا، سوسک ها و لارو انگل ها دارند.


 


 


 

آب و هوا



کشور ایران، فلات نسبتا پهناور و بلندی است که با ارتفاعی حدود 1200 متر از سطح دریا در منطقه معتدل خشک شمالی قرار دارد که از طرف غرب و جنوب غرب به وسیله رشته کوه های موازی و مرتفع از نواحی پست و خشک عراق جدا می شود و از سمت شمال و شمال شرق به وسیله یک سلسله از کوه های مرتفع از قفقاز و حوزه دریای خزر و ریگزارهای خشک و بی آب و علف ترکمنستان جدا می گردد. همین عوامل طبیعی به ویژه «عرض جغرافیای» و «ارتفاع» مهم ترین عاملی شده اند که ما در ایران شاهد تغییرات آب و هوا باشیم.


در علم زمین شناسی به جایی که مرتفع و کوهستانی و دارای زمینی تخت و پهن باشد «فلات» گفته می شود. با توجه به مشخصات مذکور «فلات ایران» نام یک منطقه گسترده جغرافیایی و زمین شناختی در قاره آسیا و در نیمکره شمالی می باشد که جزو مهم ترین فلات های آسیایی- اروپایی به شمار می آید. ارتفاع متوسط این فلات که نزدیک به دشت های وسیع آسیا واقع شده است حدود ۱۲۰۰ متر از سطح دریا می باشد. فلات ایران، علاوه بر ایران کنونی شامل: افغانستان در شرق، بلوچستان در جنوب شرقی و قسمتی از ماورالنهر در شمال شرقی و قفقاز در شمال غربی این کشور می باشد که در اثر برخی رخدادهای ناگوار تاریخی از ایران جدا شده اند. همانطور که اشاره شد، وجود ارتفاعات بلند، وضع چین خوردگی ها، وجود دریاهای شمال و جنوب که دوراز نواحی مرکزی قرار دارند و به ویژه نحوه قرار گرفتن رشته کوه ها بر گرداگرد کشور باعث ایجاد تغییرات متفاوت آب و هوایی در ایران گردیده است.


ایران به دلیل دوری از دریاهای بزرگ، به ویژه جریان های هوایی دارای آب و هوای خشک و بیابانی است، اما وسعت زیاد و وجود عوارض گوناگون طبیعی همچون: ارتفاعات بلند در شمال وغرب، پستی‌های وسیع نظیر دشت ها و کویر لوت در مرکز، همجواری با دریای خزر، خلیج فارس و نیز مجاورت نسبی با اروپا، دریای مدیترانه، صحرای بزرگ آفریقا، اقیانوس هند، ارتفاعات داخلی آسیا و سرزمین های وسیع سرد سیبری، اقلیم های جداگانه را به وجود آورده باعث تنوع آب و هوا در مناطق مختلف کشور شده  است.


بنابراین از نظر آب و هوایی کشور ایران را می توان به چهار منطقه و سه نوع آب و هوا تقسیم کرد:


از نظر منطقه ایی می توان به : کرانه های دریای خزر که مرطوب ترین منطقه با رطوبت متوسط 88 درصد در سال، سواحل خلیج فارس با گرمای بالا، باران کم و رطوبت بالا، نواحی کوهستانی با هوای سرد، باران زیاد و دشت های داخلی با هوای گرم روز و سرد شب و باران کم تقسیم کرد.


از نظر نوع آب و هوایی نیز می توان به آب وهوای بیابانی و نیمه بیابانی، آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای معتدل خزری تقسیم کرد.


آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی: بخش های وسیعی از سرزمین های داخلی و کناره‌های جنوبی ایران است که به دلیل نزدیکی به مدار راس السرطان دارای این نوع آب و هوا می باشند. از ویژگی های این نوع آب و هوا وجود دوره گرمای خشک و طولانی است که گاه بیش از هفت ماه از سال را در بر می‌گیرد. میزان بارش سالیانه در این نواحی بین 30-25 میلی متر متغیر است.


 آب و هوای کوهستانی: که خود به دو نوع آب و هوای سرد کوهستانی و آب و هوای معتدل کوهستانی تقسیم می شود. آب و هوای سرد کوهستانی حدود چهل هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را به خود اختصاص داده و میزان بارش سالیانه در این نواحی بیش از 500 میلی متر است و آب و هوای معتدل کوهستانی حدود سیصد هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را به خود اختصاص داده و میزان بارش سالیانه آن از 250 میلی متر تا 600 میلی متر متغیر می باشد.


آب و هوای خزری:  ناحیه باریک و کم وسعتی میان دریای خزر و رشته کوه البرز است که میزان بارش سالیانه در این ناحیه بین 600 تا 2000 میلی متر می باشد.


سواحل شمالی ایران در تابستان از هوای گرم و مرطوب و در زمستان از هوای معتدل برخوردار است در حالی که نواحی شمال غرب و غرب دارای تابستان های معتدل و زمستان های سرد می باشد و نواحی جنوبی نیز دارای تابستان هایی به شدت گرم و زمستان هایی معتدل می باشد.


برای مثال؛ اختلاف دمای هوا در زمستان میان گرمترین و سردترین نقطه گاهی به بیش از ۵۰ درجه سانتی گراد می‌رسد و از  دمای هوای کمتر از 30 درجه زیر صفر در مناطقی چون اردبیل تا بیش از 60 درجه سانتی گراد در برخی مناطق جنوبی و یا کویرهای مرکزی ایران نیز ثبت شده است.


 


ارتفاع کوه های ایران به قدری بلند است که از تأثیر بادهای مرطوب دریای خزر، دریای مدیترانه و خلیج فارس در نواحی داخلی ایران جلوگیری می کند. به همین علت، دامنه های خارجی این کوه ها دارای آب و هوای مرطوب بوده و دامنه های داخلی آن خشک می باشد. در کرانه های جنوبی دریای خزر، آب و هوا معتدل و میزان بارندگی به ویژه در سواحل غربی گیلان بیش تر از دیگر نقاط است. مقدار متوسط گرمای سالانه در حدود ۱۸ درجه سانتی گراد است. آب وهوای قسمت غربی کشور مدیترانه ای است و در نواحی جنوبی آن نیز آب وهوای نیمه صحرایی گرم تأثیر دارد. این نواحی در تابستان ها از گرمای سختی در دره ها وهوای معتدلی در ارتفاعات برخوردار هستند و در زمستان ها دره ها دارای هوای معتدل و سرمای سختی می باشند. همچنین نواحی جنوبی، با وجود داشتن هوای مرطوب در سراسر منطقه از میزان حرارت بالایی برخوردارند. به طوری که بیش ترین حد گرما در خوزستان به ۵۴ درجه سانتی گراد می رسد. البته اختلاف درجه حرارت در فصول مختلف و شب و روز زیاد نیست. به سبب وجود کوه های البرز در شمال و رشته کوه های زاگرس در غرب کشور، نواحی داخلی فلات ایران دارای آب و هوای خشک و بیابانی هستند.



دهه فجر


ایران در مسیر تحولات انقلاب

سال 1357 را می توان سال سرنوشت ساز در تاریخ ایران دانست. در این سال اعتراض ها و قیام های پانزده ساله مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره)، علیه رژیم ستم شاهی به لحظات پایانی و پیروزی خود می رسید. مردم سراسر ایران با رهبری واحد حضرت امام (ره) توانستند انقلاب شکوهمند اسلامی را در 22 بهمن سال 1357به ثمر برسانند. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، روزهای 12 تا 22 بهمن، که مصادف با بازگشت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره)، بعد از پانزده سال تبعید به ایران و انقراض سلطنت پهلوی در 22 بهمن ماه می باشد دهه فجر نامگذاری شده است.

هرچند نارضایتی مردم و جامعه از رژیم ستمشاهی از سال 1342 کلید خورد ولی اوج اعتراضات و مبارزات مردمی در سال های 1356 و 1357 در سراسر ایران بود. به دنبال انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق در 16 دی ماه سال 56، نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب مردم شتاب بیشتری گرفت. این مقاله که به تمجید از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه، مخالفت حزب توده و مالکان بزرگ پرداخته بود سعی کرد تا در نهایت امام خمینی(ره) را مورد اهانت قرار دهد. اولین واکنش اعتراضی به این مقاله توهین آمیز توسط مردم قم صورت گرفت. با انتشار این مقاله توهین آمیزمردم قم، کامیون توزیع روزنامه اطلاعات در قم و اصفهان را در دروازه ورودی قم مورد هجوم قرار داده و کامیون را به همراه روزنامه ها به آتش کشیدند. سپس فردای آن روز طلاب حوزه علیمه کلاس های درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند.

اما اعتراض اصلی دو روز بعد از انتشار مقاله یعنی در 19 دی ماه 1356 اتفاق افتاد. مردم در این روز با سردادن شعارهای تند علیه دولت، اقدام به آتش کشیدن نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز کردند. این حرکت مردمی به خشونت کشیده شد و تعدادی از مردم قم به شهادت رسیدند. رژیم شاهنشاهی نیز برای جلوگیری از اعتراض مردم، اقدام به تبعید تعدادی از شاگردان امام به شهر های دیگر نمود. ولی این اقدام رژیم باعث نشد موج انقلاب فرو نشیند. این بار در روز عزاداری چهلمین روز شهدای قم در 29 بهمن 1356 مردم تبریز قیام کردند و تقریبا کنترل شهر تبریز را به دست گرفتند. مردم تبریز خشم خود را با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشی ها و دفتر حزب رستاخیز نشان دادند. اما رژیم ستمشاهی نیز آرام ننشست و برای جلوگیری از پیشروی اعتراض ها، با کمک ارتش و تانک ها به اجتماعات مردم حمله کرده و ده ها نفر را به شهادت رساندند.

چهل روز بعد یعنی در گرامیداشت چهلمین روز شهدای تبریز در روزهای نهم و دهم فروردین، اتفاقی مشابه در یزد به وقوع پیوست و بعد از این رویدادها بود که اعتراضات به صورت عمومی در تمامی شهرهای کشور گسترش یافت. بعد از وقوع این وقایع مردم خواهان آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت رهبر کبیر انقلاب اسلامی به ایران شدند.

با فرا رسیدن سالروز 15 خرداد مردم سراسر کشور اعتصاب و تعطیلی سراسری اعلام کردند. در 21 مرداد 57 در اصفهان درگیری خونینی بین مردم و حکومت پیش آمد که منجر به اعلام حکومت نظامی در این شهر شد.

در 28 مرداد 1357، حکومت پهلوی با اجرای طرح آتش زدن سینما رکس آبادان، اقدام به تبلیغ علیه انقلابیون کرد و مردم انقلابی را مسئول این فاجعه معرفی کرد. اما این دروغ هم نتوانست چهره انقلاب را مخدوش کند و مردم بیش از پیش وارد میدان مبارزه شدند. در آتش سوزی سینما که به عمد از سوی رژیم رخ داد حدود 700 نفر به دلیل قفل بودن درهای خروجی سینما، تاخیر در خبر دادن به آتش نشانی، نبود آب در شیرهای آتش نشانی، در آتش سوختند. در پی این جنایت و رسوایی میلیون ها نفر از مردم ایران در دوم شهریور 57، مصادف با 21 رمضان، در سراسر ایران با مردم تهران همراه شدند و دست به اعتراض گسترده ایی زند.

اعتراض ها همچنان ادامه داشت تا این که وقایع 17 شهریور یا جمعه سیاه در میدان ژاله رقم خورد. این واقعه نیز یکی دیگر از مبارزه های خونین مردم در این سال است. حضرت امام (ره) در فردای این فاجعه با مردم انقلابی چنین همدردی کرد: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد».

گسترش اعتراض ها و مبارزات مردم انقلابی در سراسر کشور و ناکامی حکومت شاهنشاهی در سرکوب اعتراض ها باعث شد، حکومت عراق به دستور رژیم ایران منزل امام در نجف را محاصره کرده و اجازه خروج و ورود به کسی را ندهند. البته این اقدام عراق نیز با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و کشورهای دیگر مواجه شد. وقتی این اقدام نتیجه ایی جز اعتراض عمومی را به دنبال نداشت. دولت های ایران و عراق تصمیم به تبعید امام از عراق گرفتند. به دنبال این تصمیم، امام خمینی (ره) در روز 12 مهر ابتدا نجف را به مقصد کویت ترک گفتند، اما دولت کویت با هماهنگی رژیم ایران، از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. بنابراین امام (ره) پس از مشورت با فرزند شان، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی، پاریس را به عنوان محل اقامت خود برگزیدند. امام روز 14 مهرماه 1357 وارد پاریس شد و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان مقیم در نوفل لوشاتو در نزدیکی پاریس مستقر شدند. با استقرار امام در نوفل لوشاتو، تحولات انقلاب با شتاب زیاد به گوش جهانیان رسید و ارتباط مردم با رهبر انقلاب بهتر و راحت تر شد. در این میان راهکارها و سرکوب های رژیم شاهنشاهی نیز نه تنها باعث فرو نشستن اعتراض ها نمی شد بلکه راه را برای پیروزی انقلاب اسلامی با محوریت رهبری واحد امام خمینی (ره) هموار می کرد.

از آخرین اقدامات شاه برای جلوگیری از فروپاشی رژیم سلطنتی خودکامه تشکیل «شورای سلطنت» بود. براساس تصمیم این شورا، شاه در 26 دی ماه به بهانه معالجه به مقصد مصر از کشور خارج شد.

با فرار شاه، شورا انقلاب اسلامی به دستور حضرت امام شکل گرفت و بازگشت امام به ایران جدی شد. امام (ره) نیز پس از خروج شاه در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاری های جهان اظهار داشت: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک می گویم.» همچنین ایشان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران باز می گردند.»

همین پیام امام باعث ترس سردمداران رژیم پهلوی از شدت تظاهرات و مبارزات شد و از طرفی آنان مطمئن بودند با ورود امام به کشور، قدرت آن ها درهم خواهد شکست و سلطنت پهلوی برچیده خواهد شد. به همین منظور دولت بختیار از ورود امام به ایران با هر ترفندی جلوگیری می کرد. یکی از اقدامات بختیار برای جلوگیری از ورود امام خمینی بستن فرودگاه مهرآباد بود.

با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه امام و ممانعت دولت بختیار از ورود امام به کشور، مردم دست به تظاهرات و راهپیمایی گسترده زدند. جمعیت زیادی از مردم به فرودگاه رفتند و روحانیون مبارز سراسر کشور که برای استقبال از امام آمده بودند در مسجد دانشگاه تحصن کردند و اعلام داشتند تا بازگشت امام به کشور به تحصن خود ادامه خواهند داند. سپس مردم و دانشجویان نیز به این تحصن پیوستند.

سرانجام با بالا گرفتن اعتراض ها، تحضن و تظاهرات خونین مردم برای بسته شدن فرودگاه ها، دولت بختیار از اقدام خود عقب نشینی کرد و بختیار در نهم بهمن ماه اعلام کرد فرودگاه مهرآباد باز خواهد شد و از هیچ ممانعتی برای ورود امام به کشور وجود ندارد. سپس در 10 بهمن هیات دولت اعلام کرد که ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است. در پی انتشار این خبر، کمیته استقبال از امام در پیامی اعلام کرد که امام خمینی (رحمه الله) در ساعت نه صبح پنج شنبه 12 بهمن در تهران خواهد بود.


 تحولات انقلاب در 12 بهمن تا 22 بهمن ماه 1357


12 بهمن 1357، بازگشت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی و آغاز دهه فجر

امام خمینی (ره)، ساعت 3:30 به وقت تهران، نوفل لوشاتو را به مقصد ایران ترک کرد و بالاخره پس از 15 سال دوری از وطنبازگشت امام خمینی هواپیمای حامل امام، روز 12 بهمن 1357 حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. براساس اسناد موجود در این روز فرخنده، بزرگ ترین استقبال مردمی در تهران برگزار شده و جمعیت استقبال کننده از امام که در فاصله فرودگاه تا بهشت زهرا 33 کیلومتر بود بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده شده است.

حضرت امام پس از ورود به سالن فرودگاه در پاسخ به استقبال باشکوه مردم طی بیاناتی گفتند: «من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم.» وی پس از دعوت همگان به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا پیروزی نهایی و قطع کامل ریشه های فساد، عازم بهشت زهرا شدند. ایشان در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعداز ظهر وارد قطعه 17 آرامگاه شهدای انقلاب شدند و سخنرانی تاریخی خود را ایراد فرمودند.

دو روز پس از ورود امام به ایران، یعنی روز شنبه 14 بهمن با حضور حدود 300 خبرنگار ایرانی و خارجی در محل مدرسه علوی مصاحبه مطبوعاتی برگزار شد که در ابتدا خلاصه ایی از نظرات بنیانگذار انقلاب اسلامی خوانده شد. سپس خبرنگاران شروع به پرسش کردند. در این نشت مطبوعاتی امام خمینی (ره) پاسخ هایی اظهار داشتند و در پاسخ به تهدیدهای دولت و فرمانداری نظامی ابراز داشتند: «کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.»

صبح روز 16 بهمن 1357 در سالن مدرسه علوی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در حضور امام خمینی (ره) و نزدیکان امام و در اجتماع ده ها خبرنگار خارجی و داخلی و گروهای مختلف مردمی حکم نخست وزیری مهندس بازرگان را قرائت کرد. امام نیز بعد از تعیین بازرگان به عنوان رییس دولت موقت اظهار کردند که: «از طریق مطبوعات و تظاهرات آرام، ملت درباره‌ی دولت بازرگان باید نظر بدهند.» قرار شد روز پنج شنبه نوزدهم بهمن ماه برای تایید دولت بازرگان راهپیمایی گسترده‌ای در سراسر ایران برپا شود. در واقع امام در حکم نخست وزیری بازرگان، وی را موظف به انجام رفراندوم تغییر نظام به جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس مؤسسان (خبرگان) برای تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس شورا طبق قانون اساسی جدید و انتخاب هیأت وزیران بدون در نظر گرفتن روابط حزبی کردند. در متن حکم آمده است: بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی و قانونی ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، جنابعالی را مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم.

در روز 17 بهمن، تظاهراتی با هدف حمایت از دولت بازرگان و مخالفت با بختیار در تمام کشور برپا شد. در مقابل هواپیماهای نظامی دست به پروازی بی سابقه در آسمان تهران زدند و نیروهای نظامی کنترل تمامی راه‌هایی منتهی به میدان بهارستان و مجلس را در اختیار خود درآوردند. بختیار که هنوز در صدد اثبات وعده هایش مبنی بر همکاری با حضرت امام و قبول وزرای انتخابی از جانب امام در یک دولت ملی بود، در مجلس حضور یافت و نمایندگان مجلس نیز درحضور او طرح‌های انحلال ساواک و دستگیری نخست وزیران و وزیران سال 1342 تا آن سال را که متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب کردند.

افسران جوان در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشکده افسری از ادای سوگند وفاداری به شاه معاف شدند و به خداوند، قرآن و میهن سوگند سربازی خوردند. در این روز، ژنرال هایزر فرستاده ویژه‌ی آمریکا که ماموریت داشت ارتش را یکپارچه و حامی دولت نگهداشته و در صورت لزوم طرح یک کودتا علیه انقلاب را به انجام برساند، بدون هیچ‌گونه نتیجه‌گیری از فعالیت‌های خود، ایران را ترک کرد.

راهپیمایی ها همچنان ادامه داشت و میلیون ها نفر در این راهپیمایی ها شرکت می کردند. 10 صبح 19 بهمن، صدها تن از پرسنل نظامی نیروی هوایی و زمینی ارتش با لباس و یونیفرم نظامی خود در مدرسه رفاه حضور پیدا کرده و با حضرت امام دیدار کردند. در این دیدار که همافران نیز همپای همه نیروهای نظامی شرکت داشتند مراسم بیعت با امام را به صورت رژه نظامی انجام دادند.

هرچه به 22 بهمن نزدیک تر می شد دامنه اعتراض ها و همکاری نظامیان گسترده تر می شد. در 21 بهمن، اسلحه خانه نیروی هوایی به روی مردم گشوده شد. در نقاط مختلف تهران به ویژه در خیابان های فرح آباد، ژاله، تهران نو، میدان ژاله یا شهدا، میدان شهباز، خیابان شهناز، میدان خراسان، اطراف پادگان نیروی هوایی در فرح آباد قصر فیروزه سنگربندی شد. تیپ زرهی قزوین که برای حمایت از نیروهای حکومت نظامی وارد شهر شده بود در خیابان سپه مورد حمله مردم قرار گرفت. مردم توانسته بودند با سلاح های ابتدایی خود که بیشتر کوکتل مولوتف بود چندین تانک حکومت را از کار بیندازند. در این روز حکومت نظامی قصد عملی کردن کودتا را داشت که باز با پیام امام (ره) این کودتا خنثی شد. در بخش از پیام امام آمده بود: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است، مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»

پس از انتشار این پیام، مردم با فریاد از هم می خواستند توطئه کودتا را خنثی کنند تا جلوی تکرار کودتای 28 مرداد گرفته شود. بالاخره مردم ایران تا صبح 22 بهمن بیدار ماندند و احتمال کودتا نیز از بین رفت. با فرا رسیدن صبح، نیروی دریایی نیز به نیروی هوایی پیوست و تنها نیروی زمینی که تعدادی از سربازانش به مردم ملحق شده بودند و هوانیروز که هر لحظه ضعیف تر می شد در خدمت حکومت باقی ماند.


22 بهمن 1357، پیروزی خون بر شمشیر

صبح 22 بهمن سال 1357، فرماندهان ارتش در جلسه شورای عالی ارتش در ستاد کل تصمیم به اعلام بی طرفی ارتش گرفتندپیروزی انقلاب. سپس ساعت 1 بعدازظهر اعلامیه ارتش مبنی بر بی طرفی از رادیو پخش شد. شورای عالی ارتش در این اعلامیه از سربازان خواست تا به پادگان ها بازگردند. امام خمینی نیز در پیامی خطاب به ملت ایران از آنان خواست در عین هوشیاری و مراقبت و آمادگی برای در هم کوبیدن هر نوع حمله تازه از سوی ارتش، از حمله، آزار و درگیری با آن ها در پادگان ها خودداری شود. در این روز نمایندگان مجلس شورای ملی به سفارش جواد سعید، رئیس مجلس به طور دسته جمعی استعفا دادند.

مراکز حساس دولتی و حکومتی، یکی پس از دیگری به تصرف مردم انقلاب ها در می آمد. رادیو تهران که از ساعت 11 ظهر 22 بهمن در محاصره نیروهای مردمی بود در ساعت 2 بعدازظهر به دست مردم انقلابی افتاد و اولین پیامی چنین پخش شد: « توجه فرمایید، توجه فرمایید. اینجا تهران صدای راستین ملت ایران، صدای انقلاب است.»

پادگان عشرت آباد نیز که از صبح در محاصره مردم بود نزدیک ظهر در اختیار مردم انقلابی قرار گرفت. پس از سقوط پادگان عشرت آباد، پادگان های حشمتیه، عباس آباد، جی، مهرآباد، باغشاه و دبیرستان نظام به تصرف مردم درآمد.

امام خمینی در ساعت 5:45 طی پیامی که از رادیو پخش شد مردم را از انجام اعمال غیرقانونی منع کرد. بعدازظهر این روز بزرگ، سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران و معاونش اولین کسانی بودند که توسط مردم دستگیر شدند و به مدرسه رفاه آورده شدند. پس از سقوط پادگان جمشیدیه در ساعت 7 بعدازظهرف نیک پی، منصور روحانی و نصیری، رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یعنی ساواک توسط مردم دستگیر شدند. با پایان یافتن روز 22 بهمن پیروزی انقلاب اسلامی قطعی شد و تمام پادگان های ارتش، شهربانی، ژاندارمری، کلانتری ها و مراکز فرهنگی وسیاسی دولتی یا به تصرف مردم درآمدند و یا اعلام همبستگی کردند.

بدین ترتیب انقلاب اسلامی ایران در پی سال ها جهاد و شهادت بالاخره در پایان روز بیست و دوم بهمن 1357 با رهبری، حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار و معمار کبیر انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.


متن پیام امام خمینی (ره) در روز 22 بهمن 57


بسم الله الرحمن الرحیم

ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ایران! در این لحظه حساس که به لطف خداوند تعالی مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد، لازم می دانم ضمن اظهار تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران چند نکته را یادآوری نمایم:

شما در جریان مبارزات گذشته رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید و اکنون بیش از پیش لازم است که این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند.

لهذا از شما می خواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتش سوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها می زنند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نمایند. من اکیدا اعلام می کنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است.

ثانیا توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئه ها را نقش بر آب می سازد.

ثالثا افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.

از همه شما برادران و خواهران عزیزم می خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی های دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمائید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی 22/11/57

 


اقوام و نژادها

در آمیختگی قومی و نژادی در ایران، از زمان ورود آریایی ها، بابلی ها، سومری ها به ایران آغاز شده و تا به امروز ادامه داشته است. با وجود این که نژاد اصلی ایرانی ها، «آریایی» می باشد ولی در طی سال ها و بر اثر تحولات سیاسی و لشکرکشی دولت های دیگر کشورها، همواره شاهد یکسری تغییرات نژادی و آمیختگی قومی در این کشور بوده ایم. به عنوان مثال؛ می توان از لشکرکشی های صورت گرفته به ایران؛ به لشکرکشی اسکندر مقدونی و حمله اعراب اشاره کرد. پس از ورود اسکندر مقدونی به ایران، سپاهیان و سربازان رومی پس از مدتی با ایرانیان ازدواج کرده و در این کشور ساکن شدند، همچنین با حمله اعراب مسلمان به ایران، مهاجرت قبایل و طوایف عربی به نواحی مختلف ایران آغاز شد.

آمیختگی قومی و نژادی در ایران محدود به رومی ها و اعراب نمی شود. بلکه در دوره های مختلف تاریخی مهاجرت های دیگری توسط ترکان غزنوی، سلجوقیان و مغولان به ایران انجام گرفت. ترکان غزنوی و سلجوقیان، که بزرگ ترین دسته از مهاجرین را تشکیل می دادند پس از ورود به ایران، در این کشور ماندگار شدند. حمله چنگیز خان مغول از دیگر عوامل مهاجرت طوایف پرجمعیت زردپوست مغول و تاتار بود که موجب پیدایش موج جدیدی از ترکیب نژادی در ایران شد. علاوه بر این مهاجرت ها، حکومت های ایران برای جلوگیری از دست اندازی کشورهای همسایه، اقدام به کوچاندن قبایل کوچ نشین مانند: ازبک ها، بربرها و ترکمن ها به داخل کشور کردند.

بنابراین باید گفت؛ ترکیب نژاد و اقوام در ایران یکپارچه نیست و تنوع جمعیتی که قرن ها در اثر اختلاط نژادها و مهاجرت ها به وجود آمده است موجب پیدایش اقوام فارس، آذری، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، تالشی، ترکمن، قشقایی، شاهسون و عرب شده است. البته اقلیت های قومی و گروه های نژادی کوچک تری نیز در ایران زندگی می کنند.


اقوام ایرانی


اقوام فارس: فارس ها از نژاد عیلامی یا آریایی هستند که در هزاره دوم پیش از میلادی به فلات ایران مهاجرت کردند و نام پرشیا را را بر ایران گذاشتند.

آذری


 


اقوام آذری:اقوام آذری در ایران بیشتر هرچند در مناطق شمال غرب ایران و در استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل متمرکزند و سکونت گاه اصلی آذری ها به شمار می آید ولی بسیاری از آنها در سایر استان های کشور ساکنند. این قوم حدود ۲۵ درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهد.


 


 


 


 



ترکمن


 


اقوام ترکمن: ترکمن ها از نژاد اقوام ترک هستند که از سمت آسیای مرکزی به ایران آمده و بیشتر در مناطق ترکمن صحرا و شمال و شمال شرق یعنی در جلگه های واقع در شرق استان مازندران و شمال استان خراسان و نیز در همسایگی کشور ترکمنستان ساکن شدند.

ترکمن ها دارای طوایف مختلفی هستند که از آن جمله می توان به: کوکلان، یموت و تکه اشاره کرد. کوکلان ها در نواحی کوهستانی شرق دشت گرگان و در اطراف بجنورد ساکنند، یموت ها بیشتر در دشت گرگان مستقرند و تعدادی از طایفه تکه ها در ترکمنستان و تعدادی نیز در اطراف گنبد کاوس سکونت دارند


 


 


 


کرد


 


اقوام کرد: این قوم نه تنها در بخش غربی فلات ایران ساکن هستند بلکه در ناحیه ی گسترده ای از خاورمیانه و غرب آسیا پراکنده اند. کردهای ایران بیشتر در طول کوه های زاگرس، از جنوب شهر باکو در آذربایجان تا شمال لرستان و خوزستان سکونت دارند. کردها دارای تیره های مختلفی هستند. تیره کردهایی که در آذربایجان غربی ساکن می باشند عبارتند از: منگور در مهاباد، جلایی در اطراف ماکو، میلان ساکن خوی و قره پاپاقی و شکاک و بیک زاده در جنوب نقده، سلماس و ارومیه زندگی می کنند. همچنین ایلات کرد در غرب سقز، سنندج و کرمانشاه هستند. معروف ترین ایل کردها: ایل سنجابی در اطراف کرمانشاه، ایل کلهر در جنوب کرمانشاه، ایل بابا خانی، ایل کماسی، ایل گوران و ایل فتح علی بیگی هستند.


 


 


 


اقوام‌ لر


 


اقوام لر: این قوم در غرب رشته کوه های زاگرس در منطقه ی جنوبی کردستان ساکن هستند. لرها در زمان حکومت ایلخانان مغول به دو دسته «لر بزرگ» و «لر کوچک» تقسیم می شدند، بین این دو منطقه، منطقه سومی نیز بود که به شولستان معروف بود، در حال حاضر نیز کهگیلویه جای «لر بزرگ»، لرستان جای «لر کوچک» و ممسنی نیز جای «شولستان» را گرفته است.

اقوام لر دارای طایفه های گوناگونی هستند که عبارتند از: سگوند، بختیاری، ممسنی، لک و عشایر کهگیلویه و بویراحمد.

 


 


 


 


اقوام‌ بلوچ


 


اقوام بلوچ: بلوچ ها بیشتر در استان های شرقی ایران و در شهرهای بلوچستان، سیستان، کرمان و قسمت های از خراسان ساکن هستند. زندگی این اقوام بیشتر به صورت ایلی است. اقوام بلوچ به علت نامساعد بودن طبیعت سیستان و بلوچستان، مجبور به ترک این منطقه و مهاجرت به نواحی دیگر ایران همچون: گیلان، مازندران، آذربایجان و خراسان شده اند. آنان در این شهرها بیشتر به کار کشاورزی و کارگری اشتغال دارند. این مهاجرت ها در بعضی مواقع دایمی هستند و در بعضی مواقع نیز به صورت فصلی انجام می پذیرد.

مهم ترین طوایف بلوچ ها، طایفه یار احمد زایی، میرعبدی، ریگی و سراوانی می باشند.

 


 


 


قشقایی


 


اقوام قشقایی: این قوم از قوی ترین و بزرگ ترین اقوام و ایل های ترک زبان ایران است که در همسایگی ایلات خمسه در استان فارس سکونت دارند. عده ای از محققان قشقایی ها را طایفه ای از ترکان خلج می دانند که از عراق عجم و ساوه به فارس کوچ کرده اند و عده ای دیگر معتقدند که ایل قشقایی در دوره صفویه از قفقاز به سرزمین آذربایجان کوچانده و سپس در زمان شاه عباس به فارس تبعید شدند.

ایل قشقایی دارای طوایف مختلفی است که عبارتند از: طایف دره شوری، طایفه فارسی مدان، طایفه کشکولی بزرگ، طایفه کشکولی کوچک، طایفه شش بلوک و طایف عمله ای جعفر بیگی.

 


 


 


اقوام‌ شاهسون


 


اقوام شاهسون: شاهسون ها از ایلات ترک زبان هستند که در شهرهای اردبیل، زنجان، شمال فارس و شهر ساوه ساکنند. در خصوص شاهسون ها، سرجان ملکم، مورخ و سفیر انگلیس در نوشته های خود آورده است: شاه عباس اول از همان آغاز سلطنت ناگزیر به مقابله با زیاده طلبی امیران بزرگ قبایل قزلباش برخاست. وی بدین منظور، برخی از سران قزلباش را به خاک هلاکت نشاند و برای مقابله با طغیان قبایل قزلباش قبیله‌ای تاسیس نمود و آن را شاهسون یعنی دوستدار شاه نامید و از همه مردان قبایل خواست تا به عنوان عضوی از این قبیله ثبت نام نمایند. شاه این قبیله را به عنوان فداییان و سرسپردگان خاندانش در نظر گرفت و با حمایت ویژه‌ای که از این قبیله به عمل آورد، آن را از دیگران متمایز و بر جسته ساخت."

ایل شاهسون دارای شعبات مختلفی به شرح زیر است:

الف) شاهسون های آذربایجان

- شاهسون اردبیل که از مراتع ییلاقی ارسباران استفاده می کنند.

- شاهسون های مشکین شهر که از مراتع ییلاقی مشکین شهر بهره می برند.

ب) شاهسون های خرقان، خمسه، استان مرکزی، قم و تهران

- شاهسون بغدادی؛ که در زمان نادرشاه از مناطق شمالی عراق به خراسان کوچانده شدند ولی بعدها به شیراز رفتند.

- شاهسون اینالو؛ این طایفه از شیراز به استان مرکزی، قزوین و بخش های شمالی اراک فرستاده شدند.

- شاهسون خلیفه لو که بخش کوچکی از این ایل از مغان به خرقان شرقی قزوین کوچانده شدند.


اقوام‌ تالشی


 


اقوام تالشی: تالش نام قومی است که در شمال غرب گیلان، استان اردبیل و بخش جنوبی جمهوری آذربایجان ساکنند. امروزه تالشی ها در بخش جنوبی آذربایجان و در شهرهای علی آباد، بیله سوار، جلیل آباد، لنکران، آستارا، بخش های شمال غربی ایران در شهرهای اردبیل، آستارا، تالش و مناطق شمالی استان گیلان پراکنده اند. مردم تالش به دو صورت یکجانشین و کوچ نشین زندگی می کنند. به کسانی که در روستاها و شهرها به صورت یکجا نشینی زندگی می کنند «تالش» می گویند و پیشه اغلب آن ها کشاورزی است و کسانی که در مناطق کوهستانی به صورت کوچ نشینی زندگی می کنند «گالش» می گویند و پیشه آنها دامداری است.

 


 


 


اقوام‌ عرب


 


اقوام عرب: اعراب ایرانی تبار که حدود ۴ درصد از ساکنین ایران را تشکیل می دهند بیشتر در استان خوزستان و در جزایر خلیج فارس ساکن هستند. مهاجرت این اقوام از دوران ساسانیان به ایران شروع شد و بعد از حمله اعراب مسلمان به ایران افزایش یافت. اعراب خوزستانی از نژاد سامی هستند.

 



نقش داماد عبدالناصر در نجات اسرائیل


تاریخ ایرانی: معمولا هر کس که از کشورش به نفع یک کشور دیگر جاسوسی کند خائن به شمار می‌آید؛ اما ظاهرا این مساله در مورد اشرف مروان طور دیگری است زیرا وی هم در کشورش مصر و هم در اسرائیل یک قهرمان محسوب می‌شود؛ و این در حالی است که وی بر اساس مدارک و اسناد کاملا متقن و قابل استناد، در سال ۱۹۷۳ نقشه‌های جنگی ارتش مصر را در اختیار سازمان‌های جاسوسی و امنیتی دشمن یعنی اسرائیل قرار داده بود.


 


هر کس که یک بار دروغ بگوید، حتی اگر همیشه راست گفته باشد، دیگر از سوی دیگران باور نمی‌شود. این مساله در قالب افسانه مشهور کهن یونانی یعنی «چوپان دروغگو» و در چهل و پنجمین سالگرد جنگ یوم کیپور که در ۶ اکتبر ۱۹۷۳ رخ داد، به صورت یک تریلر جاسوسی به تصویر کشیده شده است؛ و موضوع این تریلر: داستان واقعی یکی از همکاران دولت وقت مصر و جاسوسی دوجانبه احتمالی وی، یعنی همان مردی که «اشرف مروان» نام داشت.


 


اشرف مروان در سال ۱۹۴۴ به دنیا آمد و به عنوان فرزند یکی از افسران ارتش مصر، از جمله یکی از نزدیکترین افراد در میان طیف‌های گوناگون پیرامون رئیس‌جمهور جمال عبدالناصر به حساب می‌آمد. مهم‌تر آن که مروان با دختر پرزیدنت ناصر یعنی با مونا ناصر ازدواج کرده بود؛ و اگرچه که ناصر با وجود همه این پیوندها تا زمانی که زنده بود فاصله خود را با دامادش حفظ کرد اما به هر حال مروان به اطلاعات فوق‌محرمانه دولتی دسترسی داشت.


 


بعد از مرگ ناگهانی ناصر در سال ۱۹۷۰ نیز دسترسی ویژه مروان به بالاترین سطوح حکومتی مصر حفظ شد و برقرار ماند. او در مقام مشاور انور سادات (جانشین ناصر) در حوزه سیاست خارجی به یکی از شبکه‌های مهم ارتباطی و سیاسی و به تبع آن به رهبران مختلف جهان عرب مرتبط بود.


 


کشور مصر در اوایل دهه ۱۹۷۰ همچنان در حال مقابله با پیامدهای ناشی از شکست در جنگ شش روزه به سر می‌برد. ارتش اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و در عملیاتی شبیخون مانند، سراسر شبه‌جزیره سینا را اشغال و نیروهای مصری را تا آن سوی کانال سوئز عقب رانده بود. وضعیت برای متحدین مصر یعنی سوریه و اردن هم بهتر نبود زیرا این دو کشور نیز با از دست دادن اورشلیم شرقی، کرانه باختری رود اردن و بلندی‌های جولان، در عمل بخش‌های قابل توجهی از قلمرو خود را به اسرائیل باخته بودند؛ و از آن به بعد بود که بازپس‌گیری اراضی اشغالی به اولویت نخست جهان عرب بدل شد.


 


مصر وابستگی زیاد و تعیین‌کننده به تسلیحاتی داشت که از سوی شوروی به این کشور ارسال می‌شد. با این حال کمبود شدید سیستم‌های ضروری مانند بمب‌افکن‌ها و موشک، هرگونه جنگ تلافی‌جویانه علیه اسرائیل را محکوم به شکست می‌کرد. به نوشته «یوری بار-یوزف» مورخ اسرائیلی، در این مقطع بود که مصر توانست با میانجی‌گری مروان شماری جت جنگنده از نوع میراژ ۵ ساخت فرانسه را از معمر قذافی دیکتاتور لیبی تحویل بگیرد؛ و بدین‌صورت بود که امکان یک حمله تلافی‌جویانه علیه اسرائیل ممکن به نظر می‌رسید.


 


روز ششم اکتبر ۱۹۷۳ و در ساعات آغازین شب یوم کیپور یا همان بزرگترین جشن یهودیان بود که نیروهای ارتش مصر حمله خود را آغاز کردند. این حمله برای نیروهای اسرائیلی بسیار غافلگیرکننده بود؛ زیرا پس از بارها هشدار و اعلام خطر اشتباه، هیچ کس انتظار حمله‌ای از سوی مصر آن هم در یوم کیپور را نداشت.


 


اشرف مروان در اواخر دهه ۱۹۶۰ و پس از آن که چندین سال از مهاجرت خود و خانواده‌اش به لندن می‌گذشت، برای نخستین بار با سازمان جاسوسی اسرائیل موسوم به موساد ارتباط برقرار کرد. داماد جمال عبدالناصر در آن زمان به شدت بی‌پول بود و احساس می‌کرد که پدرزن فقیدش به دلیل همان فاصله‌ای که از دامادش می‌گرفت، او را تحقیر می‌کرد. حداقل در فیلمی که در کمپانی نت‌فلیکس ساخته شد، به نام «جاسوس مصری که اسرائیل را نجات داد»، چنین ادعایی شده است.


 


مروان اعلام کرد که حاضر است در قبال دریافت پول، اسناد محرمانه ارتش مصر را در اختیار موساد بگذارد؛ اگرچه او این کار را به دلیل منافع مادی انجام می‌داد اما هدفی سیاسی را نیز دنبال می‌کرد. مروان بر خلاف فرماندهان و رهبران نظامی مصر که به شدت بر طبل جنگ و تبلیغات جنگی می‌کوبیدند، بر این باور بود که پیامد چنین جنگی یک حمام خون خواهد بود و قصد داشت از این فاجعه جلوگیری کند.


 


در همین راستا بود که توانست پرزیدنت سادات را به انجام یک رزمایش دروغین با هدف فریب دادن دشمن راضی کند. بدین ترتیب ارتش مصر بار دیگر تسلیح و تجهیز شد بدون آن که اقدام به حمله کند. مروان در خفا به افسران بلندپایه موساد گزارش داد که وقوع جنگ تقریبا اجتناب‌ناپذیر است. بر اساس همین گزارش‌ها بود که اسرائیل بارها به نیروهایش آماده‌باش داد اما هیچ اتفاقی نیافتاد و به همین خاطر اسرائیلی‌ها نسبت به صحت و درستی گزارش‌های مروان تردید کردند. اشرف مروان اما بار دیگر یعنی روز ۵ اکتبر ۱۹۷۳ به سازمان جاسوسی اسرائیل هشدار داد و این بار تأکید زیادی بر حتمی بودن حمله نیروهای مصری داشت.


 


البته رئیس وقت موساد یعنی «تزوی زامیر» حرف مروان را باور کرد و بار دیگر به دولت خبر داد که باید نیروهای ارتش را به حال آماده‌باش درآورند اما این بار دیگر کسی به گزارش‌های آن منبع موثق سابق اعتماد نداشت.


 


البته اسرائیل به خاطر این برآورد اشتباه تاوان تلخ و سنگینی پرداخت؛ زیرا تا زمان برقراری آتش‌بس با سوریه در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ و آتش‌بس با مصر در ۲۴ اکتبر، بیش از ۲۷۰۰ سرباز اسرائیلی کشته شدند. اگرچه شمار کشته‌های سوریه و مصر بالغ بر ۲۰ هزار نفر می‌شد اما «گلدا مایر» نخست‌وزیر وقت اسرائیل تعداد اندکی نیروی ذخیره در اختیار داشت.


 


با این حال چنانچه مروان به اسرائیلی‌ها هشدار نداده بود، این جنگ روندی متفاوت را به خود می‌گرفت و همه چیز فرق می‌کرد. حداقل زامیر چنین عقیده‌ای داشت و در خاطرات خود که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد به آن اشاره کرده است.


 


از قرار معلوم اشرف مروان به نوعی هر دو طرف را علیه یکدیگر تحریک کرده و در عین حال به نفع دو طرف کار کرده است. از یک طرف مصر با حمله علیه اسرائیل به نوعی برتری و امتیاز استراتژیک دست پیدا کرد و از سوی دیگر به دلیل هشدارهای مروان بود که اسرائیل و ارتش آن از شکستی مرگبار رهایی یافت، شکستی که می‌توانست به دلیل سرمستی قاهره از پیروزی، به یک قتل‌عام منجر شود.


 


در نهایت جنگ یوم کیپور اتخاذ یک سیاست تنش‌زدایانه از سوی دو طرف را امکان‌پذیر کرد و حداقل به برقراری صلح میان مصر و اسرائیل منجر شد؛ و هر دو طرف فهمیدند که طرف مقابل این توانایی را دارد که منافع حیاتی طرف دیگر را مورد تهدید قرار دهد.


 


اشرف مروان پس از جنگ یوم کیپور نیز به تهیه و ارسال اطلاعات به سازمان جاسوسی موساد ادامه داد؛ زیرا به عنوان مشاور نزدیک پرزیدنت سادات همچنان به جزئیات و اطلاعات بسیار محرمانه و مهم کشورش مصر دسترسی داشت. پس از سوءقصد به جان سادات و مرگ وی در سال ۱۹۸۱ بود که مروان نیز از همه مشاغل دولتی کناره گرفت و بار دیگر به لندن بازگشت و به عنوان یک تاجر بار دیگر نقشی دوگانه و این بار در عرصه تجارت در پیش گرفت. از یک طرف دست به سرمایه‌گذاری‌های کلان می‌زد و از طرف دیگر دوستانی تازه و پرنفوذ پیدا می‌کرد. مروان در افکار عمومی مصر به عنوان یک قهرمان ملی شناخته می‌شد و حتی پس از بروز شایعات در مورد احتمال جاسوسی‌های وی در سال ۲۰۰۲، باز هم شهرت نیک خود را حفظ کرد و البته این مساله مرهون روابط نزدیک وی با صاحبان ثروت و قدرت بود.


 


در عین حال مرگ مروان نیز به نوعی اسرارآمیز به شمار می‌آید. او در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷ و به علت و دلیلی کاملا نامشخص از بالکن آپارتمان خود در طبقه چهارم یک مجتمع واقع در لندن سقوط کرد و در دم جان داد. از آن زمان بیش از همه این بیوه مروان یعنی خانم موناست که از نظریه دست داشتن موساد در قتل شوهرش دفاع می‌کند؛ اما آیا امکان دارد که یک سازمان جاسوسی یکی از مهم‌ترین منابع خود را بی‌دلیل از بین ببرد؟ زیرا در این صورت و در آینده کمتر کسی حاضر می‌شود که به استخدام این سازمان‌ها درآید.